پشت شیشه برف میبارد
نمیدانم اسم برفی که بیش از حد ببارد و خرابی به بار بیاورد را چه میشود گذاشت؟ کفارهی گناهان؟ به طور قطع این گفته یک شوخیست. وقتی بحران پیش میآید از خانوادهات دوری و کاری از دستت برنمیآید نمیدانی چگونه روز بگذرانی. هیچ نوشتهای فیلمی کتابی و هیچ چیز دیگری نمیتواند مشغولت کند جز اینکه کنار پنجره بایستی و دعا کنی این بار خدا به جای برف رحمت باران گرم رحمت بباراند تا قطعههای برف یخزدهی دو متری روی بام خانهها خود به خود پارو شود تا سقفها روی سر مردم خراب نشود. مردم تنکابن یا همان شهسوار خودمان هرگز چنین برفی را ندیدهاند. هیچوقت کنار دریا برف سنگین نمیآید و آخرین برفی که تا نزدیک زانو در شهسوار باریده سال پنجاه بوده. سال پنجاه مردم گیلان برف سنگینی داشتهاند طوری که در شهرها برای رفت و آمد تونل زده بودند. این اتفاق سالهای بعد نیز خیلی در گیلان افتاده مثل همان برف معروف سال هشتاد و سه و چهار که خودم از نزدیک شاهدش بودم. اما مازندران و شهرم شهسوار که هیچ وقت هوایش برفی نمیشده برای مقابله با چنین حادثهای اصلا آمادگی نداشته و مردم به شدت آسیب دیدهاند. امیدوارم این بحران هر چه زودتر تمام شود و این تودهی ابر سیاه که خانوادهام میگویند از سمت دریا به سمت شهر آمده دیگر حاوی برف نباشد.
عنوان از فروغ فرخزاد