هفت اقلیم

اینجا خبر نامزدهای بخش رمان و مجموعه داستان دریافت جایزه هفت اقلیم را بخوانید. چه خاطرات خوبی با دو دوره قبل دارم . یادش به خیر آن‌روزها که هفت‌اقلیم خواسته بود خوانندگان به کتاب ِمورد ِعلاقه خود رای بدهند و من با چه سرعت و جدیتی کتاب‌های کاندید را می‌خواندم و برای ِشان نقد می‌نوشتم و می‌خواستم به قول خودم با یک تیر دو نشان بزنم هم کلی کتاب خوب بخوانم و هم نظرم منصفانه باشد. از بین کتاب‌های کاندید سه کتاب بوی برف، برای پیرهنت می‌میرند و طلابازی را خوانده‌ام که البته فقط برای بوی برف  نوشتم یعنی دیگر فرصت نوشتن برای کتاب‌ها را نداشتم. امیدوارم به زودی بتوانم یک تعادل خوب بین همه‌ی کارهای بی‌شماری که دارم برقرار کنم تا باز هم مثل ِقبل بتوانم کتاب بخوانم و در موردشان بنویسم. 

تبریک ویژه به دوستان عزیزم که نام ِکتابهایشان بین ِکاندیدهاست.

 

و همچنین تبریک به پروانه عزیزم اینجا مصاحبه خواندنی او به بهانه انتشار کتاب پشت کوچه های تردید منتشر شده است.

ما خاص نمی شویم مگر این که

بیرون باران می‌بارد و کوه‌ها در مه فرو رفته‌اند، حالا دیگر معلوم نیست شهر به کوه‌ تکیه داده یا آسمان...

 این روزها هوای ادبیات داستانی ایران به شدت ابری، بارانی و مه‌آلود است.
ادامه نوشته

برگزیدگان نهایی جایزه ی هفت اقلیم

رمان «خورشید به شانه‌ی راستشان می‌تابید» نوشته‌ی «جواد افهمی» به عنوان رمان برگزیده و رمان «۵۰ درجه بالای صفر» نوشته‌ی علی چنگیزی نیز به عنوان شایسته‌ی تقدیر معرفی شد. همچنین مجموعه داستان «این برف کی آمده» نوشته‌ی محمود حسینی‌راد با عنوان شایسته‌ی تقدیر و مجموعه داستان «بودای رستوران گردباد» نوشته‌ی حامد حبیبی به عنوان اثر برگزیده معرفی شد.

 

منبع سایت ادبی دوشنبه

پ.ن با خسته نباشید به برگزارکنندگان و تبریک به نویسندگان 

مرد مُرد

مجموعه داستان از هفت داستان آدم‌برفی‌ها، قاب زرد، ماتریس‌ها، حیرانی، زیبا، مردمُرد و قربانی شکل گرفته‌است و نویسنده در به کارگیری عناصر فردی و اجتماعی در داستان‌هایش به شیوه‌ای خوب و دوست‌داشتنی و موفق کارکرده ‌است. داستان به داستان که جلو می‌رویم بیشتر به توانایی نویسنده در قصه‌گویی پی می‌بریم قصه‌گویی که کمی تکنیک و فرم را نیز چاشنی قصه‌هایش کرده‌است.  انتخاب درست سوژه‌هایی تازه ، زبان قشنگ و نثر روان  مریم جوادی توانسته‌است مجموعه داستانی مرد مُرد را به اثری به یاد ماندنی تبدیل کند به خصوص که این کتاب کار اول این نویسنده‌ی جوان است.  موضوع داستان‌های مریم جوادی به دلیل منحصر به فرد بودنشان به یادماندنی هستند.

ادامه نوشته

امروز شنبه یوسف انصاری

بالکن

علی چنگیزی

روشنایی های شهر

پریسا چنگیزی

مایا

روزنوشت های سودارو

آراز بارسقیان

دوشنبه

دوشنبه

نشر افراز

مهرنیوز

داستان عروسی

نود  هشتیا

نقد چهارشنبه

مجتبی پورمحسن

 

ادامه نوشته

خط فاصله

با نومیدی به صفحه‌‌ی نتیجه‌ی جستجویم از گوگل خیره می‌شوم. اصلا چه معنی دارد که حالا که 27ام ماه آبان از سال 1391 خورشیدی‌ست من نتوانم هیچ نقد مکتوب حرفه‌ای بر یک مجموعه داستان حرفه‌ای بسیار خوب در اینترنت پیدا کنم که حداقل به من جسارت شروع را بدهد که در موردش بنویسم. به جرات می‌توانم بگویم یکی از بهترین مجموعه آثار داستان حرفه‌ای که این مدت خواندم کتاب خط فاصله از هادی کی‌کاووسی‌ست.

ادامه نوشته

بودای رستوران گردباد

مجموعه داستان  بودای رستوران گردباد نوشته‌ی حامد حبیبی از آن دست مجموعه‌هاست که داستان‌هایش خوب به‌ یاد خواننده می‌ماند. مجموعه‌ای از سوژه‌های ناب، منحصربه فرد با شیوه‌ی بیانی نو گرد هم آمده‌اند تا بگویند نویسنده‌ی کتاب هنرمند است و در عین هنرمندی دانا هم هست و این دانایی‌اش به نوشته‌هایش سمت و سویی خاص داده‌است.

ادامه نوشته

رویاهای بیداری

رویاهای بیداری نوشته‌ی محمدرضا گودرزی مجموعه‌ی داستانی‌ست که هیچ‌کدام از ده داستانش عنوان کتاب را ندارند، درست مثل مجموعه داستان کلاغ فرشته نوبخت و پونز روی دم گربه‌ی آیدا مرادی آهنی.

محمدرضا گودرزی در داستان‌های فریاد در تاریکی، غریبه، کلید، نقطه‌های کور عناصر ناشناخته‌ی طبیعت را وارد دنیای امروزی و جهان روزمرگی انسان‌هایش کرده‌است. محمدرضا گودرزی داستان‌نویس بسیار خوبی‌ست و با تسلط کامل به شیوه‌های نویسندگی و با دانایی کامل می‌نویسد. داستان‌هایش درست و لذت‌بخش هستندُ زبان روان و پاکیزه ای دارند. در چهارداستان اول مجموعه هراس وهیجانی که زیر پوست خواننده می دود مشهود و عیان است.

داستان دربسته روایت آشنای زن امروز و تحصیل‌کرده‌ی جامعه است که ازقضا وارث درد اجداد زنانه‌اش است وخداوندگار داستان برایش سرنوشتی آشنا اما نو رقم زده‌است. دربگذاربرات قصه بگم  دنیای تخیل وارد دنیای روزانه شده‌است و درکبابی پاشنه‌طلا حوادث سوژه تکراری‌ست اما متد و چیدمان کلمات و نحوه‌ی بیان نویسنده جدید و جذاب است. کویر داستان بسیار زیباییست و باز هم به اتفاقی جادویی می‌پردازد. به عشقی موروثی و نامتعارف.

در لاک آبی تیره قهرمان داستان به کاری ناموزون با جامعه‌ی ایران دست می‎زند و با استفاده از راوی اول شخص واکنش مردم از کاری را که کرده‌است شرح می‌دهد.

و در آخر با داستان خوشبختی چیه؟ کتاب به آخر می‌رسد و به‌هیچ‌وجه به خواننده نمی‌گوید که واقعا خوشبختی چیست؟

کتاب در سال 1390توسط نشرچشمه به چاپ رسیده و از مجموعه‌داستان‌های راه‌یافته به هفت اقلیم می‌باشد.   

ازمتن کتاب

.

.

ادامه نوشته

این روزها..هوا ...کتاب و هفت اقلیم ...

چه باید کرد این روزها، وقتی هوا هم مدام سر به سرمان می‌گذارد و یک روز آن‌قدر می‌بارد که سیل راه می‌افتد و یک روز چنان کوره‌ی آسمان را روشن می‌کند که اگر برگ‌های طلایی و زرد و نارنجی نباشند یادمان می‌رود که پاییز است و هشت روز هم از آبان گذشته‌است ...دیگر این اقلیم را خوب نمی‌شناسم...آه

گفتم اقلیم... یاد جایزه ی هفت اقلیم افتادم، اگراین روزها از کتاب‌های هفت اقلیم می‌نویسم به‌دلیل قراری‌ست که من و شهلا جان گذاشته‎ایم تا هرچند تا کتاب ازاین لیست را داریم بخوانیم و تا آخر آبان ماه که فرصت داریم، به انتخابمان، رای  بدهیم ...ناگفته نماند چند کتاب از این لیست   را پیش‌ترخوانده‌ایم و راجع به آن نوشته‌ایم که ممکن است دوباره پست‌های قبلی را با دخل و تصرف جدید یا بدون تغییر در وبلاگ‌هایمان بگذاریم.  

حال ممکن است، دوستانی بگویند این مسئله مربوط می‌شود به آدم‌هایی که درزمینه‌ی داستان کار می‌کنند یا این که سر خوشی دارند و کار دیگری ندارند، یا به قول یک دوست نازنینمان زیادی بیکارند در حالی که این‌طور نیست. شما ممکن است در هر مکان و زمانی که هستید برای خود دغدغه‌هایی داشته‌باشید. یکی از آرام‌بخش ترین کارها مطالعه است و به خصوص مطالعه‌ی ادبیات داستانی...حداقل کاری که یک داستان می‌کند این است که برای ساعت‌هایی که با کلمات درگیرهستید شما را از خستگی‌ها، افسردگی‌ها، افکارمنفی و دغدغه‌های زمینی و فرا زمینی دور نگه‌می‌دارد. کتاب داستان را هم کنار که بگذارید می‌بینید به طرزغریبی روحتان نوازش شده‌است و این روزها کمتر کسی به فکر نوازش روح دیگری‌ست...